دانلود دلنوشته دفترچه خاطرات

دانلود دلنوشته دفترچه خاطرات
دانلود دلنوشته دفترچه خاطرات
بدون مقدمه میروم سر اصل مطلب جانان!
امروز که به انباری کوچک خانه ام رفتم میدانی چه یافتم ؟ دفتر خاطراتی که تمام ورق هایش را باهم پر کردیم … آه از نهادم برآمد که هنوز خاطراتت هست ولی خودت کجایی ؟!
جانان صفحه ی اول را یادت هست چه نوشتی ؟ بگذار بگویم شاید به خاطر بیاوری …
نوشته بودی :
“از امروز من و عشقم خاطرات خوبمان را یادداشت میکنیم ، این دفتر شاهد تمام عاشقانه های ما خواهد بود … “
تو ساده نوشته بودی اما من غرق شدم در آن روز ها … روزهایی که بی مهابا میخندیدیم و عشق میورزیدیم !
راستی جانان چه شد که رفتی ؟ آه هر چه فکر میکنم به خاطر ندارم دلیل رفتنت را ، آخر مگر میشود بدون دلیل کسی را رها کرد ؟
ثانیه ها ، دقایق ، ساعت ها ، روز ها ، ماه ها ، سال ها همه و همه گذشتند اما من هنوز هم چشم انتظار توام ! که بیایی و بگویی :
“عشق جانم ؟ مرا ببخش که بی خبر رفتم . حال امده ام که تا ابد کنارت بمانم “
آه از این همه رویای پوچ و پوشالی ! تو اگر مرد ماندن بودی که رهایم نمیکردی بی وفا …
اشک های شبانه ام را خدا پاک میکند ، تنها شانه ی خدای خوبم شاهد گریه های من است ! جانا تو بی وفا تر از آن بودی که شانه هایت را به من هدیه کنی .