وقتی شعر بود وحجم صدای تو ، وقتی تنها یاریگر دستانم دست تو بود ، نه شب، شب بود و نه روز، روز .. فقط عشق بودو چشـــــــــــــــم مستِ تو..!!
مرا پرنیا بنامید .. شاد ، مهربون ، شوخ ، سرزنده ، و دور از غرور و خودخواهی ..
و اما او را آرشا بنامید .. سرد، جدی و مغرور .. !!
نام رمان : پرنیا
ژانر: اجتماعی،عاشقانه
نویسنده : رها محقق زاده
ویراستار: nika_emady
مقدمه :
هر شب دل من کارش اینه جلو عکسات می شینه
می دونم راهی نیست غیر از تنهایی
دنیام شده تاریک و تیره داره قلبم می میره
آخه امشب باز حس کردم اینجایی
گریه هر شب من شده عادت تنهایی
عشق تو تو دل من شده باعث رسوایی
وای از تنهایی
قلب دیوونه من هنوزم دوستت داره
همدم گریه یه من شبو این در و دیواره
وای از تنهایی
شاید دیگه از یادت رفتم دارم از پا می افتم
ولی باز قلب من آروم نمیشه
تنهام غمِ تو باز دوباره تو دلم پا می ذاره
تو که رفتی اون می مونه همیشه
هرکی میبینه منو می گه از دنیا سیره
تقصیر چشم تو بود دل من بی تقصیر
وای از تنهایی
خسته یه خسته منم دیگه طاقت ندارم
کاش بدونی عزیزم هنوزم دوستت دارم
تو واسه من دنیائی
دانلودرمان براي اندرويد،تبلت Jarدانلود رمان براي جاوا PDFدانلود رمان براي کامپيوتر ، ویندوز PDFPDFدانلود رمان پی دی اف براي موبایل برای تمامی گوشیها ePubدانلود رمان براي آيفون،ايپد،،اندرويد،تبلت Zipدانلود رمان پی دی اف بصورت zip
رمز فايل : www.negahdl.com