دانلود رمان یتیم خانه مرگ
مقدمه:
جیغ، خون، ترس و وحشت، همه و همه در یتیم خانهای که در گوشه به گوشهی آن بوی مرگ میآید.
یلدا، آوا، لیلی و توسکا دخترانی که قربانی این یتیم خونه میشوند.
دخترانی که با تک تک سلولهای بدنشان ترس را تجربه میکنند!
یاشا برگشته…
***
سخن نویسنده:
به نام خدایی که هستی از اوست
و ما هرچه داریم، همه لطف اوست
یه تشکر ویژه از مدلینگ های عزیز که درخواست من رو واسه استفاده از عکساشون برای شخصیت های رمان قبول کردن:
یلدا _ آماندا سیفرید
توسکا _ پریسا شاهین
لیلی _ ملیکا زمانی
آوا _ یاسمین کلاهان
عرشیا و آریا _ پوریا مهر پور
“تقدیم به خواهر عزیزم محدثه”
(یلدا)
با شنیدن صدای جیغ به بالا پریدم. نگاهی به اطراف انداختم. چشمم به لیلی و توسکا که میخندیدند؛ افتاد.
آوا هم مثل منگلها ادا در میآورد.
با حرص بالشتم رو به سمتشون پرت کردم که توسکا گرفتش.
توسکا با لبخند گفت:
_جونم خواهری..
آوا اخم ساختگی کرد و عصبی گفت:
_کارت زشت بود لیلی! چرا جیغ کشیدی؟
لیلی مظلومانه گفت:
-خب قلقلکم دادی!
دستم رو به نشونهی سکوت بالا آوردم.
-خفه، بی …. دیگه، مگه الان وقت صبحونتون نیست؟ گمشید برید صبحونه بخورید.
پتو رو کنار زدم.
زیر لب گفتم:
-سر صبح گند میزنند به اعصاب آدم!
توسکا کنجکاو نگاهم کرد و لب زد: