کتاب صوتی «نیروی حال: راهنمای بیداری معنوی» اثر «اکهارت تول» است. کتاب محبوب نیروی حال، راهنمایی است برای زندگی روزمره، با تمام سختیها و نگرانیهایش. نیروی حال اهمیت زندگی در زمان حال را به ما میآموزد و ما را از عادت فکر به گذشته و آینده رها میسازد. کتاب نیروی حال نخستین بار در سال ۱۹۹۷ منتشر و تاکنون به بیش از ۳۰ زبان زندهی دنیا بازگردانی شده است. این کتاب همچنین بارها در لیست پرفروشترین کتابهای جهان قرار گرفته و تابهحال بیش از ۳ میلیون از آن در سرتاسر دنیا به فروش رسیده است.
اغلب ما زندگیمان را در اسارت افکار محدودکنندهی خودمان سپری میکنیم. ما از مرزها و محدودیتهای مأیوسکنندهای که به خودمان تحمیل کردهایم، فراتر نمیرویم و اسیر گذشتهی خود میشویم. چیزی را که در گذشتهی خود میبینیم، به اشتباه «من» میخوانیم و در زندان تنگ و تاریکی که در ذهن خود ساختهایم، باقی میمانیم. اما در وجود تمام ما انسانها، «خود» واقعیتر و ژرفتر وجود دارد. بعدی فراتر از محدودیتها و مرزهایی که برای خود ساختهایم. بعدی از آگاهی که تول آن را «حضور» و یا «شعور» مطلق مینامد و برخی از آیینهای کهن، بدان نام «مسیح درون» و یا «بودای درون» دادهاند. اما این خود واقعی و این بعد آگاه چیست و چگونه است؟ چطور میتوان بدان دست یافت و مهمتر از آن، نتیجه و فایدهی دستیابی به آن چیست؟
یافتن این بعد در خود و یا دستیابی به خود واقعی رهایی از تمام رنجها را به دنبال خواهد داشت. رنجهایی که خواسته و یا ناخواسته، گاه به خود و گاه به دیگران وارد میکنیم. ما سبب رنج دیگران میشویم، چون خود رنج میبریم و دنیا را توأم با رنج میبینیم. گویی راه دیگری نیست. رنج بخشی از وجود ما شده و قسمتی از دنیای ما را ساخته است.
اما تمام این رنج، نتیجهی آن «من» محدود و کوچکی است که برای خود ساختهایم. همان من که از مرزها فراتر نمیرود، اسیر است و نگاهش به عقب، به گذشته است. نگاهش به آبی است که ریخته و جمع شدنی نیست. نگاهش به حسرتها، اشتباهات و محدودیتها است و لذا خود را رنج میدهد و ناگزیر، رنج او پیرامونش را نیز فرامیگیرد. رنجی که پس از اندک زمانی، سکان زندگی ما را در دست میگیرد و رشد میکند و بیشتر و بیشتر میشود. اما تنها راه رهایی از این رنج و دستیابی به شادی، عشق و آرامش پایدار، دستیابی به آن بعد فراتر، آن بعد آگاهی و خود حقیقی است. در کتاب صوتی نیروی حال، از زبان اکهارت تول دربارهی رسیدن به این خود واقعی میشنویم و میآموزیم چگونه میتوان از رنج روزافزون سپردن سکان به دست «من» کوچک، رهایی یافت.
در بخشی از کتاب صوتی «نیروی حال» میشنویم:
«گدایی ۳۰ سال کنار جادهای نشسته بود. یک روز غریبهای از کنار او میگذشت. گدا بهطور اتوماتیک کاسهی خود را به سوی غریبه گرفت و گفت: بده در راه خدا.
غریبه گفت: چیزی ندارم تا به تو بدهم. آنگاه از گدا پرسید: آن چیست که رویش نشستهای؟
گدا پاسخ داد: هیچی. یک صندوق قدیمی است. تا زمانی که یادم میآید روی همین صندوق نشستهام.
غریبه پرسید: آیا تاکنون داخل صندوق را دیدهای؟
گدا جواب داد: نه. برای چه داخلش را ببینم؟ در این صندوق هیچ چیز وجود ندارد.
غریبه اصرار کرد: چه عیبی دارد؟ نگاهی به داخل صندوق بینداز.
گدا کنجکاو شد و سعی کرد در صندوق را باز کند. ناگهان در صندوق باز شد و گدا با حیرت و ناباوری و شادمانی مشاهده کرد که صندوقش پر از جواهر است.
من همان غریبهام که چیزی ندارم به تو بدهم. اما به تو میگویم نگاهی به درون بینداز. نه درون صندوقی، بلکه درون چیزی که به تو نزدیکتر است. درون خویش. صدایت را میشنوم که میگویی: اما من گدا نیستم.
گدایند همهی کسانی که ثروت حقیقی خویش را پیدا نکردهاند، همان ثروتی که شادمانی از هستی است. همان چشمهی آرامش ژرف که در درون میجوشد. آنها اگر میلیونها دلار پول داشته باشند، باز گدایند. اینگونه آدمها با کاسهی گدایی در دست، بیرون از خویش پرسه میزنند تا از این و آن ذرهای لذت، یا رضایت کسب کنند. آنها اعتبار، امنیت و عشق میخواهند و نمیدانند که گنجی بی پایان در درون خویش دارند. گنجی که بیشتر از همهی آن چیزهایی است که دنیا میتواند به آنها پیشکش کند. واژهی روشنشدگی ما را به یاد دستاوردهای برخی از ابرانسانها میاندازد. نفس دوست دارد همین معنی را به واژهی روشنشدگی بدهد تا آن را بسیار دوراز دسترس ما قرار دهد.
اما روشنشدگی چیزی نیست جز حالت یگانهی احساس تو با هستی. روشنشدگی وضعی است که تو در آن خود را با حقیقتی اندازه ناپذیر و فنا ناپذیر درارتباط میبینی. حقیقتی که هم تویی، و هم چیزی است بزرگتر و فراتر از تو.
روشنشدگی پیداکردن حقیقت خودت است. حقیقتی که ورای نامها و صورتها است. ناتوانی در درک این ارتباط، موجب توهم جدایی از خود و از جهان پیرامون خود میشود. دراینصورت، خود را آگاهانه یا ناآگاهانه، همچون پارهای جدا و منزوی در نظر میآوری.»
اکهارت تول نویسنده، سخنران و آموزگار معنوی در سال ۱۹۴۸ در آلمان پسازجنگ متولد شده و هماکنون مقیم کشور کانادا است. تول با کتاب نیروی حال شهرت یافت. در سال ۲۰۰۸، روزنامهی نیویورک تایمز او را «محبوبترین نویسندهی کتابهای معنوی در آمریکا» خواند.
تول در شهر کوچک لونن در شمال دورتموند متولد شد. به گفتهی وی، دوران کودکی او بسیار غم انگیز بود. پدر و مادر تول دائما با یکدیگر در جنگ بودند و در نهایت از یکدیگر طلاق گرفتند. تول در خانواده و نیز در مدرسه حس تنهایی میکرد. فضای تاریک آلمان پسازجنگ نیز بر حس بیگانگی و غم او بیتاثیر نبود. همهی اینها منجر به این شد که تول تا حدود سیسالگی، از افسردگی رنج برد. در بیست و نه سالگی، مجموعهای از تغییرات عمیق درونی، باعث شد زندگی تول متحول گردد و وی از شادی و خرسندی بیانتهایی در وجود خود بهرهمند شود. تول در سال ۱۹۹۵ میلادی به ونکوور نقل مکان کرده و دو سال بعد، کتاب معروفش «نیروی حال» را منتشر کرد.
نویسنده | اکهارت تول |
مترجم | مسیحا برزگر |
راوی | مسیحا برزگر |
مدت | ۱۰ ساعت و ۳۰ دقیقه |
حجم دانلود | ۳۵۷ مگابایت |
تعداد فصل | ۲۲ |
ژانر | ۲۱ بهمن, مدیریت و موفقیت,روانشناسی و خودشناسی |
ناشر صوتی | ذهن آویز |
سال انتشار | ۱۳۹۲ |
سال انتشار صوتی | ۱۳۹۲ |
زبان | فارسی |