
خلاصه :
دانلود رمان خانه جن زده _ قصه درباره دو خانواده ای است که با محبت به یک دیگر وصل هستی و اونا برای مسافرت به مدینه میرن وقتی به مدینه می رسند دیر وقت بود مجبور به اجاره یک خونه ترسناک میشوند …
#رویای_واهی
به نام خالق هستی…
امروز هم مثل همیشه بعد از کلی برنامه ریزی و مشکلات پایان ناپذیر خواستم با عشقم خلوت کنم و توی کافهی نزدیک خونه قرار گذاشتم. نازنین خودش به کافه رفته بود و
من هم مستقیم بعد از تمام شدن کار ضبط آهنگ جدیدم مستقیم از استدیو سمت کافه رفتم. این بهترین بهونه برای حل کردن دلخوریهای پیش آمدهی این چند وقت اخیر بود.
آخه جدیدا نازنین به خاطر مشغلهی کاری من و محبوبیت و معروفیتم زبان به اعتراض باز کرده بود و از شرایط زندگی مشترکمان ناراضی بود. امروز یکی از زیباترین روزهای فصل
زمستان بود. هوا مه آلود بود و برف میبارید. اکنون دیگر بعد از چندین سال زندگی مشترک خوب میدانستم نازنینم عاشق قدم زدن زیر برف هست. گاهی با دیدن بارش برف
همچون کودکی برای برف بازی کردن ذوق میکرد و بالا و پایین میپرید اما از وقتی من به تمام رویای کودکیم رسیدهام و به آن موقعیت شغلی رضایت بخش انگار آرزوها و
خواستههای عشقم هم به خاطر حفظ آبرو و موقعیت شغلی من رنگ باخته بودند.
از کابین آسانسور خارج شدم و سمت بخش کودکان به راه افتادم. عادت کرده بودم هر روز به آن جا بروم و اندک زمان استراحتم را با کودکان بیمار سپری کنم. بودن در میان آن فرشته های زمینی، خستگی را برایم بی معنا می کرد.
خانم توکل -پزشک شیفت- با سگرمه هایی در هم خیره ام شده بود. می دانستم دل خوشی از من ندارد و معتقد است پا به حریم شخصی اش می گذارم و نظم بخشش را بر هم می زنم اما
برایم اهمیتی نداشت. مهم همکاران دیگر و البته بچه ها بودند که همگی مرا دوست داشتند.
لبخندی تحویل خانم توکل دادم و از کنارش گذشتم. خود را به اتاق بازی بچه ها، یا همان میعادگاه هر روزه ام رساندم. به محض ورودم، صدای شادی بچه ها بلند شد. انگار گل از گلشان شکفت.
دست هایم را از هم باز کردم و آغوش به روی دوستان کم سن و سالم گشودم.
هر ده کودک را در آغوش گرفتم و سرهای بی مو و تراشیدهشان را بوسیدم.
المیرا که پرستار مراقبتی بود جلو آمد و مقابلم ایستاد. با همان خنده و شرم هر روزه گفت: حواست هست دیگه؟
دانلود مجموعه دلنوشته تنهای شب
مقدمه:
دانلود مجموعه دلنوشته تنهای شب _ می خواهم از تو بگویم … بی آن که در جستجوی قافیه باشم… و بی آن که حتی در جستجوی واژه ها باشم در این شب ها که گویند عزیزترین شب های خداست …. می خواهم از تو بگویم ای پناه واژه هایم از تو که عاشقانه دوستت دارم و می دانم که دوستم داری با ساده ترین کلمات همراه با همین اشکی که دارد می غلتد و فرو می افتد می خواهم بگویم دوستت دارم
| طرحهای بسم اله الرحمن الرحیم در قالب ورد |
دراین پست از وب سایت ایبوک جنرال مجموعه ۴۴ طرح و قالب بسیار زیبا با عنوان بسم الله الرحمن الرحیم را آماده دانلود کرده ایم. این طرح ها بصورت جداگانه در قالب یک فایل ورد ذخیره شده که می توانید از آن ها در شروع انواع نوشته ها و اسناد، کارهای تحقیقی و همچنین در کاری گرافیکی استفاده نمایید. امیدواریم مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.
کتاب دو قرن سکوت از عبدالحسین زرین کوب
نام کتاب: دو قرن سکوت (کیفیت فوق العاده بالا و حجم کم)
نویسنده: عبدالحسین زرین کوب
انتشارات: امیرکبیر
سال نشر: ۱۳۳۶
زبان: فارسی
تعداد صفحات: ۳۲۱ صفحه
فرمت: PDF
حجم: ۱٫۲۹ مگابایت