خلاصه:
دانلود رمان حکم ورودت را صادر می کنم _ روایتگر داستان زندگی پسری دبیرستانی به اسم دانیال که تنها داراییاش تنهاییست. در طول زندگی اتفاقاتی برای دانیال از جانب خودش میافته و این باعث آزار و اذیت و درگیریهای ذهنی برای او میشه، از جمله صادر کردن حکم ورود موجوداتی از ذهنش به دنیای واقعی…
پیشنهاد می شود
دانلود رمان زرد
دانلود رمان فاصله ی جانبی
دانلود رمان فرزند خاموش
قسمتی از رمان :
روی تخت دراز کشیده بودم و به سقف زل زده بودم.
صدای ریچل رابین توی اتاق میپیچید، با این آهنگ آرامش عجیبی بهم دست میداد.
بلند شدم و نشستم روی تخت، دستمو بردم سمت میز تا موبایلمو بردارم و اهنگ رو عوض کنم که یه جملهی تنفر آمیز روی صحفهی گوشی نمایان شد”Low Bottery”.
سعی کردم تا به زور گوشی رو شارژ کنم وگرنه شب رو بدون آهنگ عمراً نمیتونستم بخوابم.
صبح رو با تلفنهای پی در پی مانی بیدار شدم. آبی به دست و صورتم زدم.
لباسهام رو عوض کردم و رفتم دم در و صبر کردم تا مانی بیاد و باهم بریم مدرسه.
امسال سال اخرمون بود. دوتامون ۱۸ ساله بودیم و از ۱۳ سالگی هم همدیگه رو میشناختیم.
با آهنگ ضرب پا گرفتم و زیر ل**ب زمزمه میکردم.
تو افکار خودم غرق بودم که ماشین مانی جلوی پام ترمز کرد.
مانی: علیک سلام، بیا بالا.
– اگه نمیگفتی تا صبح همینجا وایمیسادم.
مانی: همین الان هم صبحه، بیا بالا.
در ماشین رو باز کردم و نشستم روی صندلی شاگرد. داشبورد رو باز کردم و هنسفری و ام پیتری پلیر رو گذاشتم داخلش و در داشبورد رو بستم تا توی مدرسه توی درد سر نیفتم.