دانلود رمان یانار

دانلود رمان جدال نهایی نوولفا
دانلود رمان جدال نهایی
نام کتاب: جدال نهایی (جلد چهارم رمان لیانا)
نویسنده: زهرا باقری
ژانر: فانتزی، عاشقانه
ناشر: رمانسرا
خلاصهای از رمان:
روبی پس از جمعکردن ارتشی بزرگ و متحد، به جنگ تنها دشمن خونیاش، نارسیسا رفته و نبردی را آغاز میکند که پایاندهندهی نفرین هِدِس و آزادی مردم آدونیس است. او به قصد انتقام مرگ گذشتگان و عزیزانش به پا میخیزد تا یکبار برای همیشه سایهی سیاه تاریکی را از سرزمینش برداشته و… .
دانلود رمان یانار
مقدمه :
دانلود دلنوشته دل تنگ من _ سلام دل من برایت جایى یافتم که حرفهایت را بزنى تا افراد نااشنا صدایت را بشنوند. دل من با کمى سانسور حرفهایت را بزن.
خلاصه :
دانلود رمان زرد ( جلد دوم ) _در آن جنگلِ مرموزِ سپید، همه چیز سخت و سختتر میشود؛ وقتی که چشمانِ گرمِ زردم باید در چشمان سرد زرد دیگری دوخته شود. آن زردهای سرد، مرا از پا میاندازد؛ قلبم را منجمد میسازد و میخواهد گرمی زردهای مرا نابود سازد. چشم در برابر چشم، جان در برابر جان! گرمیِ زرد من یا سردیِ زرد او؟ کدام جانش را میدهد؟
“مقدمه:”
گاهی حقایق آنقدر ترسناک و دلهرهآورند که آن حجم از حقیقت را، آن حجم از واقعیت را در یک کلمهی افسانه خلاصه میکنند، میچپانند؛ و مسئولیت پذیرفتنش را بر دوش افسانهی بینوا میاندازند.
آخر حق دارند؛ آن حجم از حقیقتِ ترسناکِ جنونآور، بسیار سنگینتر از آن است که کسی بتواند به دوش بکشدش و یا حتی درکش کند…!
پس چه دیواری کوتاهتر از افسانه؟!
بیچاره افسانه که به ناچار پذیرایشان شده است!
مقدمه :
دانلود دلنوشته قلب شکسته درد دارد _ یک لحظه سکوت…! صدایی میاید…! صدای عشق است…؟! و یا…! صدای پای فرشته مرگ…؟!
قسمتی از کتاب :
باش تا باشم…
باش تا زندگی کنم…
باش تا بیاموزم…
درس عاشقی را با لبخندهای زیبایت…
لبخند تو معنای زندگی من است…!
مقدمه :
دانلود دلنوشته شاید کسی جا بماند _ در هیاهوی ذهنها شاید خاطرهای در پیچ و خمش جا بماند! در فوران احساسات و عواطف شاید دلی در مسیر راه جا بماند! در میان تمام دغدغهی ادمها شاید کسی جا بماند! و نداند! چرا جا مانده؟ برای چه جا مانده؟
مقدمه:
دانلود دلنوشته عاشقانه های دلم _مینویسم، عاشقانههایم را… آنچه را که میدانم نمیخوانی اما دل است دیگر…همیشه امیدوار است!
قسمتی از کتاب :
بغض میکنم، وقتی که ناراحتی!
وقتی که ناراحتی، من میمیرم…
من بغض میکنم…
من تنها میشم…
من ناراحت میشم…
وقتی ناراحت میشی،
دلم طاقت نمیآره ناراحتیت رو…
میترسم آرومت کنم!
میترسم دیگه نذاری ببینمت…
از حسم میترسم…
آخه…
آخه دلم برات پر میکشه!
دلم، با ناراحتیت میشکنه!
اما میترسم از نبودت…!
خلاصه :
دانلود رمان یابنده ی الماس _ داستان پسری به نام باگراد که از دهکده و مردمش دل کنده و قصد دارد آنجا را برای مدتی طولانی ترک کند، و علی رغم مشکلات بسیار در نهایت موفق میشود رویایش را محقق کند. اما این فقط آغاز راه اوست، زیرا در سفر هیجان انگیزش به مشکلاتی برخورده و پس از آن نیز به جواهری ناب دست مییابد که پس از مدت کوتاهی در مییابد که موجودات مخوفی نیز در پی یافتن آن هستند و از آنجاست خود را از چشم دشمنان پنهان کرده و برای رساندن جواهر به مکانی امن، پا به راه طولانیتر و خطرناکتری بگذارد که…